چطور مثل افراد موفق یاد بگیریم و تصمیم بگیریم؟

چطور مثل افراد موفق یاد بگیریم و تصمیم بگیریم؟
سلام دوست من! تا حالا به این فکر کردی که چرا بعضی از همسن و سالهات تو مدرسه یا تو فعالیتهای بیرون از مدرسه خیلی موفقن، در حالی که بقیه دارن تلاش میکنن تا پا به پاشون برن؟ شاید فکر کنی که اونا فقط باهوشترن یا شانس بیشتری دارن، ولی واقعیت اینه که موفقیت بیشتر به این بستگی داره که چطور یاد میگیری و چطور تصمیم میگیری. تو این مقاله، میخوایم رازهای افراد موفق رو کشف کنیم و ببینیم چطور میتونی تو هم از این رازها برای بهتر شدن زندگی خودت استفاده کنی. آمادهای؟ بیا شروع کنیم!
تو این مقاله قراره با هم تفاوتهای کلیدی تو روش یادگیری و تصمیمگیری افراد موفق و ناموفق رو بررسی کنیم. نه تنها این، بلکه یه عالمه نکتهی عملی و کاربردی هم یاد میگیری که میتونی همین امروز ازشون استفاده کنی تا خودت رو به یه نسخهی موفقتر از خودت تبدیل کنی. پس، بیایم بدون معطلی بریم سراغ اصل مطلب!
بخش ۱: یادگیری مثل حرفهایها
یادگیری یکی از مهمترین مهارتهاییه که میتونه تو رو به موفقیت برسونه. اما چطور میتونی مثل افراد موفق یاد بگیری؟ بیایم با هم چندتا از رازهای یادگیریشون رو بررسی کنیم.
۱.۱ پیدا کردن سبک یادگیری خودت
هر آدمی یه جور خاص یاد میگیره و این چیزیه که افراد موفق خیلی خوب میدونن. مثلا، بعضیا وقتی چیزی رو میبینن، بهتر یادش میگیرن—مثل اینکه یه نمودار بکشن یا یه ویدیو آموزشی ببینن,
به اینا میگن یادگیرندههای بصری. یه عده دیگه با گوش دادن بهتر یاد میگیرن—مثلا به پادکست گوش میدن یا توضیحات معلم رو خوب گوش میکنن؛ اینا یادگیرندههای شنیداریان. یه گروه دیگه هم هستن که با انجام دادن و لمس کردن چیزا یاد میگیرن—مثلا تو آزمایشگاه یا با بازیهای آموزشی؛ به اینا میگن یادگیرندههای حرکتی.
حالا، افراد موفق چیکار میکنن؟ اونا میدونن سبک یادگیریشون چیه و ازش به نفع خودشون استفاده میکنن. مثلا اگه بصری باشن، از نقشههای ذهنی یا ویدیوهای یوتیوب استفاده میکنن. اگه شنیداری باشن، با دوستاشون بحث میکنن یا پادکست گوش میدن. اگه حرکتی باشن، سعی میکنن چیزا رو عملی تجربه کنن.
چطور میتونی سبک خودت رو پیدا کنی؟ یه لحظه به این فکر کن: وقتی داری برای امتحان درس میخونی، چی برات بهتر جواب میده؟ فلشکارت درست میکنی (بصری)، صدای خودت رو ضبط میکنی که یادداشتها رو میخونی (شنیداری)، یا سعی میکنی با بازی و فعالیت عملی یاد بگیری (حرکتی)؟ این یه سرنخ بزرگه که نشون میده سبک یادگیریت چیه.
بعد از اینکه سبک خودت رو پیدا کردی، وقتشه که ازش استفاده کنی. مثلا، اگه بصری هستی، یه دفترچه بردار و یادداشتهات رو با رنگهای مختلف و شکلهای قشنگ بنویس. اگه شنیداری هستی، درس رو با صدای بلند برای خودت توضیح بده یا از یه دوست بخواه برات توضیح بده. اگه حرکتی هستی، سعی کن چیزایی که میخونی رو تو دنیای واقعی امتحان کنی—مثلا اگه داری فیزیک میخونی، یه آزمایش ساده تو خونه راه بنداز. اینطوری یادگیری برات مثل آب خوردن میشه!
۱.۲ پذیرفتن کنجکاوی
کنجکاوی مثل یه موتور قدرتمنده که تو رو به سمت موفقیت میبره. افراد موفق همیشه کنجکاون—اونا نمیخوان فقط چیزایی که بهشون میگن رو قبول کنن؛ میخوان بیشتر بدونن، عمیقتر بفهمن و سوال بپرسن. مثلا، اگه تو کلاس چیزی رو نمیفهمن، فقط سرشون رو تکون نمیدن و رد نمیشن—بلکه دستشون رو بلند میکنن و میپرسن “چرا؟” یا “چطور؟”.
تو هم میتونی کنجکاو باشی! دفعهی بعد که یه موضوع برات جالب شد، نذار فقط تو ذهنت بمونه. برو دنبالش—یه مقاله بخون، یه ویدیو تو یوتیوب ببین، یا حتی با دوستات در موردش حرف بزن. یا یه سرگرمی جدید شروع کن که تو رو به چالش بکشه، مثل نقاشی، نواختن گیتار، یا حتی یادگیری یه زبان جدید. هر چی بیشتر کنجکاو باشی، ذهنت بازتر میشه و چیزای بیشتری یاد میگیری.
یه مثال بزنم: فرض کن داری در مورد فضا درس میخونی و برات جالبه که سیاهچالهها چطور کار میکنن. به جای اینکه فقط جزوهت رو بخونی، برو یه مستند در موردش ببین یا از معلمت بپرس که چرا نور نمیتونه از سیاهچاله فرار کنه. این کنجکاوی باعث میشه نه تنها بیشتر یاد بگیری، بلکه از یادگیری لذت هم ببری!
۱.۳ یادگیری از اشتباهات
حالا بیایم یه کم واقعی باشیم—همهی ما اشتباه میکنیم، نه؟ اما فرق افراد موفق با بقیه اینه که اونا اشتباهاتشون رو به چشم یه فاجعه نمیبینن، بلکه بهش به عنوان یه درس نگاه میکنن. مثلا، میدونی که توماس ادیسون قبل از اختراع لامپ، هزاران بار شکست خورد؟ ولی اون گفت: “من شکست نخوردم، فقط ۱۰،۰۰۰ راه پیدا کردم که کار نمیکنه!” این ذهنیت اونه که فرق ایجاد میکنه.
حالا تو چیکار میتونی بکنی؟ دفعهی بعد که یه اشتباه کردی—مثلا تو امتحان نمرهت کم شد یا تو یه مسابقه برنده نشدی—به جای اینکه خودت رو سرزنش کنی، بشین و فکر کن: “از این چی یاد گرفتم؟” شاید نیاز داری بیشتر تمرین کنی، یا روش مطالعهت رو عوض کنی، یا از یکی کمک بخوای. هر اشتباه یه شانس برای بهتر شدنه.
مثلا، فرض کن تو امتحان ریاضی یه سوال رو اشتباه حل کردی. به جای اینکه کاغذت رو مچاله کنی و بندازی دور، بشین و ببین کجا اشتباه کردی. شاید فرمول رو اشتباه یادت اومده یا عجله کردی. دفعهی بعد که مشابهش رو دیدی، دیگه اون اشتباه رو تکرار نمیکنی. اینطوری هر اشتباه تو رو یه قدم به موفقیت نزدیکتر میکنه.
۱.۴ بهبود مستمر
افراد موفق هیچوقت نمیگن “خب، دیگه کافیه، من همهچیز رو یاد گرفتم.” اونا همیشه دنبال بهتر شدن هستن، حتی اگه فقط یه ذره باشه. به این میگن “بهبود مستمر”، و مثل اینه که هر روز یه آجر رو آجرای قبلی بذاری تا یه ساختمون بزرگ بسازی.
تصور کن اگه هر روز فقط ۱٪ بهتر بشی—مثلا یه کلمهی جدید یاد بگیری، یا یه پاراگراف بیشتر بخونی—تو یه سال، تو یه آدم完全 متفاوت میشی! این همون رازیه که افراد موفق ازش استفاده میکنن. اونا میدونن که موفقیت یه شبه به دست نمیاد، بلکه با قدمهای کوچیک و مداوم ساخته میشه.
برای خودت چیکار میتونی بکنی؟ از امروز شروع کن به یه عادت کوچیک. مثلا، هر روز ۱۵ دقیقه کتاب بخون، یا هر هفته یه مهارت جدید مثل آشپزی یا نقاشی تمرین کن. یا حتی هدفهای کوچیک هفتگی بذار—مثلا “این هفته قراره سه تا درس رو خوب بفهمم.” این کارا شاید اولش به نظر مهم نیان، ولی بعد از چند ماه میبینی که چقدر تغییر کردی!
بخش ۲: تسلط بر تصمیمگیری
یادگیری فقط نصف راهه—برای موفق شدن، باید بتونی تصمیمهای خوب بگیری. افراد موفق تو تصمیمگیریهاشون یه سری راز دارن که الان با هم چک میکنیم.
۲.۱ تعادل بین منطق و شهود
تصمیمگیری یه کم مثل آشپزیه—بعضی وقتا باید دقیق دستور غذا رو دنبال کنی (منطق)، و بعضی وقتا هم باید به حست اعتماد کنی که ادویه بیشتر بریزی یا نه (شهود). افراد موفق میدونن که کی از کدوم استفاده کنن. مثلا، استیو جابز میگفت: “شهود خیلی قویه، گاهی از عقل هم قویتره.” ولی اون هیچوقت بدون تحقیق و اطلاعات تصمیم نمیگرفت.
تو هم میتونی این تعادل رو پیدا کنی. وقتی میخوای تصمیم بگیری—مثلا کدوم رشته رو تو مدرسه انتخاب کنی—اول اطلاعات جمع کن: در موردش بخون، با آدمای با تجربه حرف بزن، مزایا و معایبش رو بنویس. ولی آخر خط، به حست هم گوش بده. اگه یه چیزی تو دلت میگه “این به درد من نمیخوره”، شاید واقعا درست باشه. افراد موفق اینطوری تصمیم میگیرن—هم با مغز، هم با دل.
مثلا، فرض کن میخوای بین دو تا کلاس فوقبرنامه یکی رو انتخاب کنی. همهچیز رو در موردشون پیدا کن، ولی اگه آخرش حس کردی که یکیش بیشتر بهت حال میده، همونو برو! این تعادل تو رو به یه تصمیمگیر بهتر تبدیل میکنه.
۲.۲ ریسکهای حسابشده
افراد موفق از ریسک کردن نمیترسن، ولی کورکورانه هم ریسک نمیکنن. اونا قبل از هر کاری، خوب فکر میکنن و میبینن که آیا ارزشش رو داره یا نه. مثلا، یه کارآفرین قبل از شروع یه کسبوکار، تحقیق میکنه، برنامه میریزه، و برای مشکلات آماده میشه—نمیپره وسط کار بدون فکر!
تو زندگی خودت هم میتونی ریسکهای حسابشده بکنی. لازم نیست یهو یه کار بزرگ بکنی—از چیزای کوچیک شروع کن. مثلا، تو کلاس جواب یه سوال رو حدس بزن، حتی اگه مطمئن نیستی. یا یه ورزش جدید امتحان کن، حتی اگه فکر میکنی شاید خوب نباشی. این ریسکهای کوچیک بهت اعتماد به نفس میدن که بعدا تصمیمهای بزرگتر بگیری.
یه مثال واقعی: فرض کن میخوای تو یه مسابقهی نقاشی شرکت کنی، ولی مطمئن نیستی کارات خوبن یا نه. به جای اینکه بترسی و کنار بکشی، یه کم در مورد تکنیکهای نقاشی بخون، چندتا کار آماده کن، و برو شرکت کن. اگه برنده نشی هم چیزی رو از دست ندادی، ولی اگه ببری، کلی اعتماد به نفس گرفتی!
۲.۳ تفکر بلندمدت
یه فرق بزرگ بین افراد موفق و ناموفق اینه که موفقها به آینده نگاه میکنن، نه فقط به الان. اونا تصمیمهایی میگیرن که تو طولانیمدت به نفعشون باشه، حتی اگه الان سخت باشه. مثلا، ممکنه یه نفر به جای اینکه فقط دنبال پول باشه، یه رشتهی تحصیلی رو انتخاب کنه که بهش علاقه داره و میدونه تو آینده رشد میکنه.
تو هم میتونی اینطوری باشی. وقتی داری تصمیم میگیری—مثلا کدوم درس رو جدیتر بخونی یا چه هدفی برای خودت بذاری—به این فکر کن که “این تصمیم پنج سال دیگه چه اثری رو زندگیم داره؟” مثلا، اگه میخوای تو آینده یه طراح بازی بشی، الان باید وقت بیشتری رو برنامهنویسی و طراحی بذاری، حتی اگه الان سخت باشه.
یه سناریو تصور کن: داری بین دو تا فعالیت بعد از مدرسه یکی رو انتخاب میکنی—یکی خیلی جذابه و با دوستاته، ولی اون یکی به هدفت برای دانشگاه نزدیکتره. اگه بلندمدت فکر کنی، ممکنه دومی رو انتخاب کنی، چون میدونی که بعدا به کارت میاد.
۲.۴ جستجوی نصیحت و مربیگری
هیچکس همهچیز رو تنها یاد نمیگیره، حتی افراد موفق! اونا میدونن که گاهی باید از تجربهی بقیه استفاده کنن. خیلی از آدمای بزرگ میگن که مربیهاشون بهشون کمک کردن تا تصمیمهای سخت رو بهتر بگیرن. داشتن یه نفر که بتونی باهاش مشورت کنی، مثل یه گنج میمونه.
تو هم میتونی از این ترفند استفاده کنی. یه معلم، یه دوست بزرگتر، یا حتی یه فامیل که تجربه داره رو پیدا کن و ازشون نصیحت بخواه. مثلا، اگه نمیدونی کدوم درس رو برای آیندهت انتخاب کنی، از مشاور مدرسهت بپرس یا با یه نفر که تو اون رشته کار کرده حرف بزن. از پرسیدن نترس—این نشون میده که میخوای بهترین تصمیم رو بگیری.
مثلا، فرض کن نمیدونی که کلاس عکاسی بری یا برنامهنویسی. برو با یکی که عکاسه و یکی که برنامهنویسه حرف بزن—بپرس که روزمرهشون چطوره، چه چالشهایی دارن، و چقدر از کارشون راضین. اینطوری با چشم باز تصمیم میگیری.
بخش ۳: ویژگیهایی که همه چیز رو به هم پیوند میدن
حالا که در مورد یادگیری و تصمیمگیری حرف زدیم، بیایم چندتا ویژگی رو ببینیم که این دو تا رو به هم وصل میکنه و افراد موفق رو از بقیه جدا میکنه.
۳.۱ پشتکار و اراده
افراد موفق یه چیز مشترکن: اونا تسلیم نمیشن. حتی اگه صد بار زمین بخورن، بلند میشن و ادامه میدن. مثلا، ورزشکارایی که سالها تمرین میکنن تا به المپیک برسن، یا نویسندههایی مثل جی.کی. رولینگ که بارها رد شدن ولی ادامه دادن تا هری پاتر رو ساختن.
تو هم میتونی این پشتکار رو داشته باشی. دفعهی بعد که یه درس سخت شد یا یه پروژه خراب شد، به خودت بگو: “من هنوز تموم نکردم!” یه نفس عمیق بکش، یه برنامه جدید بریز، و دوباره شروع کن. این ارادهست که تو رو به هدفات میرسونه.
مثلا، اگه داری گیتار یاد میگیری و انگشتات درد گرفته، به جای اینکه ساز رو بذاری کنار، هر روز فقط ۱۰ دقیقه تمرین کن. بعد از چند هفته میبینی که چقدر بهتر شدی—این همون پشتکاره!
۳.۲ انطباقپذیری
دنیا هر روز داره تغییر میکنه، و افراد موفق کساییان که میتونن خودشون رو با این تغییرات وفق بدن. مثلا، وقتی تکنولوژی جدید اومد—مثل گوشیهای هوشمند یا برنامههای جدید—اونا نگفتن “من با همون روش قدیمی کارم رو میکنم”؛ بلکه یاد گرفتن که چطور ازش استفاده کنن و بهتر بشن.
تو هم میتونی انطباقپذیر باشی. اگه تو مدرسه یه روش تدریس جدید شروع شد یا یه قانون جدید گذاشتن، غر نزن—ببین چطور میتونی ازش به نفع خودت استفاده کنی. تغییر رو به چشم یه فرصت ببین، نه یه مشکل.
یه مثال: فرض کن معلمت گفته که از این به بعد تکالیف رو باید آنلاین بفرستی. به جای اینکه ناراحت بشی، یاد بگیر که چطور از برنامهی آنلاین استفاده کنی و حتی ازش برای مرتبتر کردن کارات استفاده کن. این انطباقپذیری تو رو جلو میندازه.
۳.۳ هدفگذاری
افراد موفق بدون هدف مثل کشتی بدون سکانن—نمیدونن کجا دارن میرن! اونا اهداف مشخص و واضح دارن و برای رسیدن بهشون برنامه میریزن. مثلا، به جای اینکه بگن “میخوام درسام خوب باشه”، میگن “میخوام این ترم تو شیمی ۱۹ بگیرم و برای این کار هر روز ۳۰ دقیقه تمرین حل میکنم.”
تو هم میتونی هدفگذاری رو امتحان کنی. یه کاغذ بردار و بنویس که تا آخر ماه میخوای به چی برسی—مثلا یه کتاب تموم کنی، یا یه مهارت جدید یاد بگیری. بعد، هدف رو به تکههای کوچیکتر بشکن و هر روز یه قدم بردار. مثلا، اگه میخوای نقاشی رو بهتر کنی، هدف بذار که هر هفته یه طرح جدید بکشی.
یه سناریو: میخوای تو امتحانات آخر ترم معدلت رو ببری بالا. هدف بذار که “هر هفته دو تا درس رو کامل بخونم و سوالای سال قبل رو حل کنم.” اینطوری هم انگیزه داری، هم میدونی داری چیکار میکنی.
بخش ۴: اعمال این اصول تو زندگی روزمرهت
حالا که این همه راز رو یاد گرفتی، بیایم ببینیم چطور میتونی ازشون تو زندگی واقعی خودت استفاده کنی—مثلا تو مدرسه، فعالیتهای فوقبرنامه، یا برنامهریزی برای آینده.
تو مدرسه
مدرسه بهترین جاست برای تمرین این اصول. از سبک یادگیریت استفاده کن تا درس خوندن برات راحتتر بشه—اگه بصری هستی، نمودار بکش و یادداشتهات رو رنگی کن. اگه شنیداری هستی، درس رو برای خودت بلند بلند توضیح بده. اگه حرکتی هستی، سعی کن با مدلسازی یا بازی یاد بگیری.
اگه تو یه درس ضعیفی، از اشتباهاتت یاد بگیر. مثلا، اگه تو امتحان زیست نمرهت کم شد، ببین کجا اشتباه کردی—شاید نیاز داری بیشتر بخونی یا از معلم بپرسی. پشتکار داشته باش و هر روز یه کم بهتر شو.
تو فعالیتهای فوقبرنامه
وقتی میخوای یه باشگاه یا فعالیت انتخاب کنی، بلندمدت فکر کن. مثلا، اگه به رباتیک علاقه داری و میخوای مهندس بشی، برو تو تیم رباتیک مدرسه. ریسک کن و چیزای جدید امتحان کن—شاید اولش سخت باشه، ولی یاد میگیری که چطور با چالشها روبرو بشی.
از مربیها و دوستات نصیحت بخواه. اگه نمیدونی کدوم فعالیت بهتره، با کسایی که تجربه دارن حرف بزن و نظرشون رو بپرس.
تو برنامهریزی برای آینده
هدفهای بلندمدت بذار و تصمیماتت رو بر اساسشون بگیر. مثلا، اگه میخوای تو دانشگاه پزشکی بخونی، از الان درسای علوم رو جدی بگیر و تو فعالیتهای مرتبط شرکت کن. کنجکاو باش و در مورد رشتههایی که بهشون علاقه داری تحقیق کن—شاید یه مسیر جدید پیدا کنی که بهش فکر نکرده بودی.
هر روز یه قدم کوچیک بردار—مثلا یه مقاله در مورد شغل مورد علاقهت بخون یا با یه دانشجو حرف بزن. اینطوری وقتی موقع انتخاب رشته رسید، آمادهای و میدونی چی میخوای.
نتیجهگیری
خب، دوست من، حالا دیگه همهچیز رو در مورد یادگیری و تصمیمگیری افراد موفق میدونی! موفقیت فقط به استعداد یا شانس ربط نداره—بلکه به این بستگی داره که چطور فکر میکنی و چطور عمل میکنی. از همین امروز شروع کن: سبک یادگیریت رو پیدا کن، کنجکاو باش، از اشتباهاتت درس بگیر، و تصمیماتت رو با دقت بگیر. لازم نیست یهو همهچیز رو عوض کنی—از قدمهای کوچیک شروع کن، مداوم باش، و از چالشها نترس.
تو توانایی این رو داری که بهترین نسخهی خودت بشی—فقط باید بخوای و شروع کنی! اگه سوالی داری یا میخوای بیشتر حرف بزنیم، حتما بهم بگو. موفق باشی!
درباره داود پورکریمی
من داود پورکریمیام؛ یک یادگیرندهی همیشگی و کسی که از ته دل عاشق اشتراکگذاری آموختههاشه. چیزی که منو از خواب بیدار میکنه، کمک به آدمها برای پیدا کردن مسیر خودشونه. مسیری که به استقلال، رشد واقعی و ساختن آیندهای بر پایهی تواناییهای خودشون ختم میشه. اگه تو هم دنبال یادگیری عمیق، تغییر مثبت و ساختن زندگیای هستی که باهاش حال کنی، اینجا جای توئه. با هم جلو بریم!
نوشتههای بیشتر از داود پورکریمی
دیدگاهتان را بنویسید